گردان حضرت معصومه (س)

گردان پژوهشی ادبی حضرت معصومه (س)

گردان پژوهشی ادبی حضرت معصومه (س)

۲ مطلب با موضوع «سوره مبارکه طارق» ثبت شده است

سخنرانی شروع شد؛ کلمات فارسی بود. کاملا روان، اما مثل آن بود که  این کلام از خودش نبود! داشت تلاوت می­ کرد آیاتی را که در عمق جانش نشسته بود! قرائت قرآن به زبان او، سوره ای بود که اندک اندک نازل می ­شد. گوش هایم را تیز کرده و حواسم را جمع! سوره ی «طارق» بود که تلاوتش می­کرد!...

متن پیش رو تحلیلی است تدبری، از بیانات حضرت آقا در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام(ره). دریافت نویسنده از سخنان معظم له؛ آن بوده است که ایشان مفاهیمی را در باب نظام اسلامی در این سخنرانی ارائه داده اند که منطبق با مفاهیم سوره مبارکه «طارق» می باشد.

سخنرانی ترسیم فضایی است که استکبار جهانی سعی دارد نظام اسلامی را اگر بتواند از میان برده و یا در صورت ناتوانی سنگ اندازی کند و این دید جهانی ایجادشده، که نظام اسلامی کارآمد است و بیهوده نیست را از بین ببرد. به عبارت دیگر دعوا بر سر «قول فصل» بودن نظام اسلامی است. و استکبار جهانی تمام تلاش خود را برای از میان بردن آن می­ کند. در این میان رجوع به طارق و طریق ایشان، و حرکت کردن در مدار ترسیمی آن، حافظی است که نظام را از این چالش ها و کیدها دور می­ کند.

نمودار زیر، به صورت خلاصه و تیتر وار سیر تدبری رسیده به مطالب فوق را نشان می­دهد.





نویسنده: ز.طاوسی
 فایل بیانات حضرت آقا (93/3/14):
دریافت

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۲
گردان حضرت معصومه (س)

«رجوعی به خود در هوای سوره مبارکه طارق»


نمی دانم دقیقا از چه زمانی بود؟! از کی بود که سراغی از دلم نگرفته و دل تنگ خودم نشده بودم؟! همان دلی که از زیر قرآن ردش کردم و با عود و اسفند و سلام و صلوات، به دست تو سپردم و راهی دیار تو کردمش!

اما دیشب! عجیب شبی بود! سینه ام سنگینی می کرد! نفسم بالا نمی آمد... چشمم دائما میان زمین و آسمان غور می کرد. نگاهی به آسمان، نگاهی به زمین، نگاهی به آسمان، نگاهی به زمین، نگاهی به آسمان...

بی قرار بود وجودم و دلتنگ... دلتنگ دلی که به دست تو بود و توی که مدتها..

انگار آدم دلتنگ که می شود، غریب می شود... بی حبیب می شود! غریب می شود، به نداریش می رسد؛ همان که تمام دارایی اش است! همان نداریش که کوچکش می کند! نطفه اش می کند... غریب که می شود، نداری اش، بی قوتی و بی یاوری اش سر برمی آورد!

غریب شده بودم! یک چشم به آسمانِ دل و یک چشم به زمین...  «و السماء ذات الرجع و الارض ذات الصدع...» بازگشته بودم سمت تو که «و أسمع دعائی إذا دعوتک و أسمع ندایی إذا نادیتک و أقبل علیَّ إذا ناجیتک فقد هربتُ إلیک...»

بریده ام! بریده ام از کید دشمنی که دام می چیند برای بریدنم از تو! و حال بی دلی را دارم که نزد تو پناه آورده است! « إن خذلتنی فمن ذا الذی ینصرنی؟!!...» دشمنی که می داند کبوتر دلم جلد خانه توست! با آب و دانه تو! کید می کند! غبار می افکند و غبارآلودم می کند تا دستم را از دامنت کوتاه کند! و من، پناه می برم به تو تا دست در دست "طارقت" بگذاریم «الهی الحقنی بنور عزّک الابهج فأکون لک عارفا و عن سواک منحرفا» تا دست در دست "طارقت" بگذاریم، تا کار دلم تا همیشه دست در دست او رجوع به تو باشد!

 

نگارنده: ز.طاوسی

1393/3/12

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۶
گردان حضرت معصومه (س)